گاهی وقتها سنگریزه ام در بستر رودخانهو گاه رودخانه ام بر بستری از سنگرفته ام یا مانده ام؟برچسبها: آرزو نوری + نوشته شده در جمعه بیست و یکم مرداد ۱۴۰۱ساعت 15:7|   توسط شفق متولی | بخوانید, ...ادامه مطلب
روزگارا قصد ایمانم مکنزآنچه می گویم پشیمانم مکنکبریای خوبی از خوبان مگیرفضلِ محبوبی ز محبوبان مگیرگر بدی گیرد جهان را سربسراز دلم امیدِ خوبی را مبرچون ترازویم به سنجش آوریسنگِ سودم را منه در داوریچونکه هنگام نثار آید مراحبّ ذاتم را مکن فرمانرواگر دروغی بر من آرد کاستیکج مکن راهِ مرا از راستیپای اگر فرسودم و جان کاستمآنچنان رفتم که خود می خواستمهر چه گفتم جملگی از عشق خاست جز حدیثِ عشق گفتن دل نخواستحشمتِ این عشق از فرزانگی ستعشقِ بی فرزانگی دیوانگی ستدل چو با عشق و خرد همره شوددستِ نومیدی ازو کوته شودگر درین راه طلب دستم تهی ستعشقِ من پیشِ خرد شرمنده نیستآن قَدر از خواهشِ دل سوختمتا چنین بی خواهشی آموختمهر چه با من بود و از من بود نیستدست و دل تنگ است و آغوشم تهیستصبرِ تلخم گر بر و باری ندادهرگزم اندوهِ نومیدی مبادپاره پاره از تنِ خود می بُرمآبی از خونِ دلِ خود می خورممن درین بازی چه بردم؟ باختمداشتم لعلِ دلی، انداختم باختم،اما همین بُرد من استبازیی زین دست در خوردِ من است بخوانید, ...ادامه مطلب
دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمیبینمدلی بی غم کجا جویم که در عالم نمیبینمدمی با همدمی خرم ز جانم بر نمیآیددمم با جان برآید چون که یک همدم نمیبینممرا رازیست اندر دل به خون دیده پروردهولیکن با که گویم راز چون محرم نمیبینمقناعت میکنم با درد چون درمان نمییابمتحمل میکنم با زخم چون مرهم نمیبینمخ, ...ادامه مطلب
جمعه صبح خبر ترور قاسم سلیمانی منتشر شد. ناراحت شدم ولی اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که چه خوبه بچه نداریم این در حالی که خواب دیده بودم یه بچه بهمون به ارث رسیده، یکی می خوایم درست کنیم و یکی ه, ...ادامه مطلب
چقدر دلم برای اینجا تنگ شده بودراسته که نوشتن تلاش...نوشتن درمانه...دست کم برای من اینهسایت باخه موعدش تموم شده، لحظه های آخره که منهدم شه و همه چی از دست بره....سایتی که در حالت عادی بالا نمی یومد..., ...ادامه مطلب
در من کسی مرده است آن که در من می خندد آن که در من می گرید آن که در من خیال می بافد و شعر می خواند سالهای بسیاری است که زنده نیست که زندگی را از یاد برده است در من کسی چیزی بر باد رفته است . , ...ادامه مطلب
من عاشق ایرانم. همه به کوچ فکر می کنند من اما می گم خدایا به من اون روز نیار ، من عاشق ایرانم. خدایا امید مارو نشکن باشلار می گه:" نیک سخن گفتن بخشی از نیک زیستن است", ...ادامه مطلب
دلم گوزن ِ تير خورده اي که در پنهان جاي ِ دره ماغ مي کشد ديگران مي شنوند من اما جان مي کنم برچسبها: علیرضا روشن + نوشته شده در سه شنبه سی ام آبان ۱۳۹۶ساعت 12:42|   توسط شفق متولی | , ...ادامه مطلب
بستند بیستون رادستان پست و کوتاهدیگر نمی توانی فرهاد را ببینیبگذر از این بیابان فرهادکش زیاد استدیشب خودم شنیدمشیرین به تیشه می گفتفرهاد مرده باشدفرهادکش سلامت آرزو نوری برچسبها: آرزو نوری + نوشته شده در سه شنبه چهاردهم شهریور ۱۳۹۶ساعت 0:0|   توسط شفق متولی | , ...ادامه مطلب
سخت خوش است چشم تو و آن رخ گلفشان تو دوش چه خوردهای دلا راست بگو به جان تو فتنه گر است نام تو پرشکر است دام تو باطرب است جام تو بانمک است نان تو مرده اگر ببیندت فهم کند که سرخوشی چند نهان کنی که می فاش کند نهان تو بوی کباب میزند از دل پرفغان من بوی شراب میزند از دم و از فغان تو بهر خدا بیا بگو ور نه بهل مرا که تا یک دو سخن به نایبی بردهم از زبان تو خوبی جمل, ...ادامه مطلب
نمیگویم طرب حاصل نمیکرد طرب میکرد لیک از دل نمیکرد گهی قصد نبید خام کردی گهی از گریه می در جام کردی گهی گفتی به دل کای دل چه خواهی ز عالم عاشقی یا پادشاهی که عشق و مملکت ناید بهم راست ازین هر دو یکی میبایدت خواست چه خوش گفتند شیران با پلنگان که خر کره کند یا راه زنگان مرا با مملکت گر یار بودی دلم زین ملک برخوردار بودی به خرم گر فرو شد بخت بیدار به صد م,کلوم,حساب,خسرو,شیرین,نظامی,گنجه ...ادامه مطلب
با اجازه حسین آقا پناهی...تا هستم جهان ارثیه بابامهسلاماش، همه عشقاش، همه درداش،همه تنهائیاشوقتی نبودممال شمااگه دوست داری با من ببینیا بذار باهات ببینمبا من بگویا بذار با تو بگمسلامامونعشقامونتنهائیامونها؟, ...ادامه مطلب
غمگین و خسته است. خودش می گوید. تقریبا این درد مشترک همه همنسلی های من است. دنبال بهانه ای می گردم که بذر امید درش خوب رشد کند. می گویم....ـدرست می شود، خودت را برای خبرها و اتفاقهای خوب آماده کن. عمونوروز قبل اینکه رِفت و روب خانه ها را چک کند، رُفت و روب دلت را می بینید" می خندد برچسبها: دستنبشته + نوشته شده در شنبه بیست و یکم اسفند ۱۳۹۵ساعت 11:56| توسط شفق متولی | , ...ادامه مطلب
خوندن زندگی نامه آدمها برام جالبه. اینکه چی تو ذهنشون می گذشته، روزمرشون چطور بوده، چطور با تغییر دیدگاه خودشون مواجه می شدن. جالب بوده. یه روزگاری برام سوال بود چرا مشاهیر با خانوادشون رابطه درست حسابی ای نداشتن؟چرا بعد اجتماعیشون بهتر از دل خانوادشون.مثل یه ضعف می دیدم. می گن یه سوزن به خودت، یه ج, ...ادامه مطلب
برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب ها بر کف اتاق می خوابید، تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده باشد.چه کسی، چه کسی برای ما بر زمین خواهد خفت؟!سقوط-آلبرکامو, ...ادامه مطلب